بهار رفت و نکردیم عزم جای خوشی


برهنه سر بنشستیم در هوای خوشی

بهار رفت و به هنگامهٔ نواسنجان


ولی از هوش نرفتیم از نوای خوشی

بهار رفت و به مستان گریه دوست دمی


نداشتیم سرودی به های های خوشی

بهار رفت و نبردیم هم عنان چمن


دلی گرفته ز عمری به دلگشای خوشی

بهار رفت و به گلبانگ بلبلان چمن


پیاله ای نکشیدیم در هوای خوشی

به ترهات تو عرفی خوشند دانایان


ندیده ام به جهان چون تو ژاژخای خوشی